به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، جلد نخست کتاب «تسلیحات نیروی دریایی جنگ جهانی دوم؛ نبرد ناو، رزم ناو، ناو هواپیمابر، ناوشکن، انگلستان، آلمان، آمنریکا، ایتالیا، ژاپن، شوروی، فرانسه، لهستان» و جلد دوم با نام «تسلیحات نیروی دریایی جنگ جهانی دوم؛ زیردریاییها، انگلستان، آلمان، آمریکا، ایتالیا، ژاین، شوروی، فرانسه» نوشته حمید عشقی از سوی انتشارات آرمان رشد منتشر شد.
این اثر در دو جلد تنظیم شده که در جلد اول نبرد ناوها رزم ناوها ناوهای هواپیمابر و یک نمونه ناوشکن ذکر شده و جلد دوم صرفاً به بررسی زیر دریایی ها پرداخته است. جلد دوم تلاشی جهت ارائه نمونه تصویری این نبردهاست که صرفاً به بررسی زیر دریایی ها در کشورهای درگیر جنگ جهانی دوم پرداخته است. این دو کتاب ضمن معرفی تعدادی از مشهورترین شناورها شرایط آن روز نبردها و تراژدیهای مخوف آن روزگار جنگهای دریایی را به تصویر کشیده است.
جنگ جهانی دوم کانون پیشرفتهای تکنیکی در ساخت تسلیحات و جنگ افزار بود و کشورهای اصلی درگیر در رقابتی تنگاتنگ به ساخت و ابداع جنگ افزارهای نوین پرداختند. یکی از مهمترین صحنههای درگیریها جنگ در سطح و زیر سطح دریاها و اقیانوسها بود. افزایش تعداد کشتیها و زیر دریاییهای جنگی در مقیاس تعداد و تناژ و با به کارگیری تکنولوژیهای نوین نبرد در دریا را به یکی از وحشتناکترین و مهلکترین جنگها تبدیل کرده بود.
از گذشتههای دور تا به امروز جنگ در دریا هرگز از نظر گستره جغرافیایی و تعداد شناورهای درگیر به مقیاس جنگ جهانی دوم نبوده است. چند هزار کشتی زیر دریایی ناو هواپیمابر کشتی لجستیکی و…. در نبرد برای کسب برتری بر روی آب جنگیدند. در این جنگ شش ساله دریاهای مدیترانه بالتیک شمال کانال مانش اقیانوسهای پاسیفیک آتلانتیک و…. عرصه نبردهای بیرحمانه و قاطع در سطح زیر سطح و عملیات آبی خاکی بود که حتی تصور آن در ذهن هیچ مخاطبی نمیگنجد.
زیردریاییها در جنگ جهانی دوم
تاریخ ثبت کرده است که جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۳۹ آغاز شد. با این حال، برخی مورخان اکنون معتقدند که این جنگ در سال ۱۹۳۱ با حمله ژاپن به منچوری در چین آغاز شد. ژاپنیها عمداً بمبی را در کنار خط راهآهن چینی مورد استفاده شهروندان ژاپنی منفجر کردند تا آن را به مخالفان چینی نسبت دهند. این بهانهای برای حمله به کشور شد و ژاپن تا زمان آزادسازی توسط متفقین در سال ۱۹۴۵، این سرزمین را اشغال کرد. اشغال ژاپن بر خاک چین بسیار بیرحمانه بود؛ تجاوز و قتل گسترده و اغلب توسط رهبری ژاپن تشویق میشد. در پینگفانگ در شمال شرق چین، یک واحد تحقیقات نظامی با مأموریت ویژه تعیینشده به عنوان واحد ۷۳۱، هزاران غیرنظامی چینی را در آزمایشهای پزشکی کابوسوار برای توسعه سلاحهای بیولوژیکی و شیمیایی و همچنین انجام جراحیهای تجربی اغلب بدون بیهوشی به کار گرفت.
در سال ۱۹۲۲، بنیتو موسولینی و حزب فاشیست ملی او در ایتالیا به قدرت رسیدند. خیلی زود، او شروع به تغییر چشمانداز سیاسی دموکراتیک کشور به یک دیکتاتوری متمرکز بر خود کرد. موسولینی، مانند هیتلر در آلمان، معتقد بود کشورش سرنوشتی دارد و میخواست یک امپراتوری روم جدید بسازد. او با یک تقویت گسترده نیروهای مسلح خود آغاز کرد و از استفاده از آنها نمیترسید. این را زمانی ثابت کرد که در سال ۱۹۳۵ نیروهای خود را به حبشه (اتیوپی امروزی) فرستاد تا ساخت امپراتوری جدید خود را در آفریقا آغاز کند. اگر منچوری را بتوان اولین جبهه نبرد جنگ جهانی دوم دانست، حبشه دومین آن بود.
با گذشت دهه ۱۹۳۰، حزب نازی هیتلر نه تنها در سیاست آلمان، بلکه در کل جامعه آلمان به طور محکم جا افتاد. مردم آلمان از حزب نازی بسیار سپاسگزار بودند، زیرا این حزب کشور را از شکست بیرون کشیده و آن را احیا کرده بود، و قول میداد که آلمان به زودی به سرنوشت خود یعنی تبدیل شدن دوباره به یک قدرت بزرگ دست خواهد یافت. در سال ۱۹۳۵، هیتلر خدمت سربازی اجباری را معرفی کرد که باعث افزایش چندین برابری نیروهای مسلح آلمان شد و فراتر از تعداد مجاز توسط پیمان ورسای بود، اما متفقین (بریتانیا و فرانسه) هیچ کاری نکردند. با تشویق این بیعملی، او سپس در سال ۱۹۳۶ به سربازان خود دستور داد وارد راینلند شوند. راینلند در سال ۱۹۲۵ غیرنظامی شده بود تا منطقهای امن برای فرانسه ایجاد کند. با وجود اعتراضات فرانسه و جامعه ملل، باز هم کاری انجام نشد.
زیردریاییها در جنگ جهانی دوم
در سال ۱۹۳۷، آلمان به تسلیح مجدد خود ادامه داد و اکنون به دنبال بازپسگیری ایالت سودتلند بود که پس از جنگ به چکسلواکی جذب شده بود. همزمان، هیتلر به کشور زادگاه خود، اتریش، نگاه میکرد تا بخشی از آلمان جدید او شود، اگرچه این نیز توسط پیمان ورسای ممنوع شده بود. در ۱۲ مارس ۱۹۳۸، نیروهای آلمانی به بهانه برقراری نظم وارد خاک اتریش شدند. ظرف چند هفته، دولت اتریش از بین رفت و کشور به عنوان استان اوستمارک (Ostmark) به آلمان جذب شد؛ این حرکت به «آنشلوس» معروف شد.
پس از تسلط بر کشور خود تحت آلمان بزرگتر، هیتلر خود را مدافع همه آلمانیهای قومی در اروپا، و در درجه اول آنهایی که در سودتلند بودند، اعلام کرد. یک بحران دیپلماتیک آغاز شد، که در نهایت به توافق مونیخ انجامید. در ابتدا هیتلر سودتلند را گرفت و سپس در ژانویه ۱۹۳۹، بقیه چکسلواکی را اشغال کرد که اولین اقدام او برای تجاوز آشکار به یک همسایه بود. فتح چکسلواکی باعث نگرانی اتحاد جماهیر شوروی شد. هیتلر در «نبرد من» نوشته بود که جنگ در دو جبهه یکی از دلایل شکست آلمان در جنگ جهانی اول بود. بنابراین، او با مسکو محتاطتر عمل کرد و تلاشی دیپلماتیک با اتحاد جماهیر شوروی آغاز کرد تا آنها را از وقایع در غرب دور نگه دارد. در اوت ۱۹۳۹، وزیر امور خارجه آلمان یواخیم فون ریبنتروپ با همتای شوروی خود ویاچسلاو مولوتف در مسکو دیدار کرد. آنها عملاً اروپای شرقی را به دو قسمت تقسیم کردند، با این قول که هیچیک در مناطق دیگر دخالت نخواهند کرد.
جلد نخست کتاب «تسلیحات نیروی دریایی جنگ جهانی دوم؛ نبرد ناو، رزم ناو، ناو هواپیمابر، ناوشکن، انگلستان، آلمان، آمریکا، ایتالیا، ژاپن، شوروی، فرانسه، لهستان» در ۲۲۸ صفحه و قیمت ۲۶۰ هزار تومان و جلد دوم با نام «تسلیحات نیروی دریایی جنگ جهانی دوم؛ زیردریاییها، انگلستان، آلمان، آمریکا، ایتالیا، ژاین، شوروی، فرانسه» در ۱۶۰ صفحه و قیمت ۱۶۵ هزار تومان نوشته حمید عشقی از سوی انتشارات آرمان رشد منتشر شد.