سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): نشست «آن مرد روشن؛ با نگاهی به کتاب میرزا تقی خان امیرکبیر» به مناسبت روز شهادت امیرکبیر چهارشنبه ۲۰ دی در مدرسه تاریخی دارالفنون برگزار شد.
در ابتدا محمدرضا سنگری پژوهشگر و شعر و ادبیات آیینی و عاشورایی گفت: پیش از بحث درباره امیرکبیر میخواهم به واقعهای دیگر در هزار سال پیش اشاره کنم. ما در هزارسال پیش مدرسه نظامیه بغداد را داشتیم که بعدها بر اثر وجود تا حدود قرن هشتم این مدرسه وجود داشته است. آن، هفت مدرسه بزرگ در ایران شکل گرفت. نظامیه بغداد در سال ۴۵۹ قمری به دستور نظامالملک ایجاد شد. امیرکبیر به آن مدرسه توجه داشته است.
در آن مدرسه دروسی تدریس میشد مانند ادبیات، ریاضیات، تاریخ و قوانین اسلامی. در تداوم این جریان در شهرهای دیگری مانند قاهره نیز چنین مدارسی نیز تشکیل شدند. فضایی تازه درست شده بود. این مدرسه خصوصیاتی داشته است؛ دارای حجره بوده است. بورسیه پرداخته میشد. مذهب شافعی تدریس میشد. از بزرگانی که در آنجا آموزش دیدهاند میتوان به سعدی، سهروردی، محمد غزالی و جرجانی اشاره کرد. از همه جای ایران در این مدرسه تحصیل میکردند. در بخش بعدی صحبتم به اهمیت این مسئله اشاره میکنم.
در ادامه علیمحمد طرفداری، پژوهشگر تاریخ بحث خود را با بحث درباره جایگاه امیرکبیر آغاز کرد: امیرکبیر جز معدود شخصیتهای تاریخی است که میان اکثر مورخان جایگاهی خاص و متمایز دارد. کمتر شخصیتی را داریم که چنین باشد. دلیل این امر به فعالیتهای امیرکبیر برمیگردد. البته استثنایی در زمینه تاریخنگاری این شخصیت نیز دارد و آن نیز مورخان بهایی هستند که به دلیل تعلق خاطری که به جنبش باب داشتند، به صورت غیرمستقیم نگاهی غیرانتقادی و غیرمنصفانه داشتهاند.
او ادامه داد: در جوامع اسلامی، در دو قرن اخیر انواع جنبشهایی را داشتهایم که کیان جامعه اسلامی را هدف گرفته بودند. جنبش بابیه نیز چنین بوده است. امیرکبیر و به طور کلی حکومت قاجاریه در جایگاه خود موظف بود که این فتنه را برای حفظ خودش سرکوب کند. این جنبش نظم جامعه را به هم ریخته بود. البته این تاریخ این جنبش بسیار مفصل است و نمیتوان به آن پرداخت اما باید توجه داشته باشیم که اقدامات امیرکبیر باعث شکست این جنبش شد.
وی افزود: امیرکبیر به مردم و منافع ملی و بیگانهستیزی توجه داشته است. باید به این نکته نیز توجه داشته باشیم که ما در تاریخ خود با سه روسیه درگیر بودیم؛ یعنی روسیه تزاری، اتحاد جماهیر شوروی و جمهوری جدید روسیه. روسیه دوران امیرکبیر روسیه تزاری است که حکومتی استعمارگر بوده است. سماور و استکان از روسیه وارد میشد اما امیرکبیر در آن مقطع به تولید ملی نگاه داشته است. این نشانه هوشمندی امیر کبیر است. اکثر مورخان شخصیت امیرکبیر را ستودهاند. با مرگ امیرکبیر حرکتی اصلاحی در تاریخ ایران متوقف شد.
سنگری به اهمیت مدرسه دارالفنون اشاره کرد: باید توجه داشته باشیم که داوریهای غلط ناشی از این هستند که ما یک پدیدهها گسسته از موقعیت تاریخی آن مد نظر قرار دهیم. برای درک امیرکبیر باید بافت اجتماعی امیرکبیر را درک کنیم و پشتوانه تاریخی را مد نظر قرار دهیم. امیرکبیر ایران و جهان خودش را به خوبی میشناخت. امیرکبیر تلفیق درکمندی و دردمندی بود. او درک روشنی از روزگار داشت و درد آن را نیز داشت. او شکست ایران را دیده بود و عصر صفویه را نیز مد نظر داشت و برایش این مسئله به وجود آمد که چرا این روند تاریخی طی شده است.
او ادامه داد: امیرکبیر مشکل را در نبود آموزش درست میدید. به نظر او باید آموزشگاه مناسبی ایجاد میشد. جامعه ما فاقد بانک تجربه است؛ ما تجربهها را دور میریزیم اما امیرکبیر تجربههای گذشته را پیش رو دارد. به اندازه کافی علیه امیرکبیر بد میگفتند؛ او با مفتخوران و درباریان درافتاد و آنها برنتابیدند. امیرکبیر بسیار مذهبی بوده است و با ارزشهای دینی مانوس بوده است. همزمان با باب، محمد بن عبدالوهاب را در عربستان داریم. امیرکبیر این جریانهای انگلیسی را شناسایی میکند و مقابل آنها میایستد. او برای تغییر تفکر جامعه، مسئله آموزش را مهم میداند.
این پژوهشگر ادبیات درباره ویژگیهای امیرکبیر بیان کرد: شجاعت امیرکیبر ویژگی مهم دیگر اوست. او مقابل رشوهخواری میایستاد و به طور کلی با فساد درباریان جنگید. او با مالیاتستانی سنگین از مردم مخالفت میکند. او درباره پیشرفت ایران بسیار حساس بوده است و دائم به قدرت و رشد ایران فکر میکند. نکته دیگر اهمیت نشر فرهنگ برای او است. او دانش سالم و مفید را به جامعه منتقل میکرد. بیگانهستیزی او نیز بسیار مهم است. تامین امنیت داخلی و آرامش را بسیار مهم میدانست. او همهی این مسائل را در پیوند با علم میدانست.
سپس طرفداری درباره تاریخنگاری استعماری گفت: یکی از سوالات مشترک مورخان این است که پرسش امیرکبیر چیست؟ آنها معتقدند او به دنبال همان سوال عباس میرزا است. یعنی اینکه چه شد که ایرانیان ضعیف شدند. من معتقدم که هیچکدام از پژوهشها در این مورد نتوانستهاند به پاسخی برسند زیرا به خوبی تاریخ نخوانده بودند.
او ادامه داد: دردوران رنسانس تحولی داریم به نام اکتشافات دریایی؛ مورخین غربی برای این ماجرا داستانی کلیشهای گفتهاند. آنها گفتهاند با سقوط قسطنطنیه، راه تجاری غرب و شرق بسته میشود و به همین دلیل غربیان مسیرهای دریایی را امتحان کردند. اما چنین چیزی در واقعیت نبوده است؛ ما شاهد کشتیهای نظامی و جنگی هستیم و نه کشتیهای تجاری. در کنار اینها شاهد حضور میسیونرها هستیم. این دریانوردان اغلب دست به غارت و کشتار و نسلکشی جوامع شرقی میزدند و در ادامه مسیحیت را ترویج میدادند. غربیها این مسائل را در تاریخنگاری خود نشان نمیدهند. سرزمینهای شرقی به این ترتیب از متن جامعه جهانی طرد و دچار عقبماندگی میشوند. جایی که کشورهای شرقی متوجه این مسئله شدند به امور نظامی ربط داشت؛ ایران در جنگهای ایران و روس متوجه آن شد. اقدامات امیرکبیر در جهت غلبه بر عقبماندگی بود.
سنگری درباره بافت دارالفنون گفت: امیرکبیر با تاریخ آشنا بود. مدرسه دارالفنون در یکشنبه ششم دی ماه ۱۲۳۰ خورشیدی تاسیس شد. هدف آن نیز آموزش علوم و فنون بوده است. امیرکبیر ابتدا اسم آن را نظامیه گذاشته بود. کار با سی دانشجو آغاز میشود و ابتدا هفت استاد اتریشی و سپس سه استاد ایرانی به آموزش شروع میکنند. طراحی دروس با امیرکبیر بوده است.
ابتدا هشت رشته و نه درس عمومی وجود داشتهاند که عبارتند از: درس پیاده نظام، سوارهنظام، توپخانه، مهندسی، پزشکی، جراحی، داروشناسی و کانیشناسی. دروس مشترک زبان فرانسه، تاریخ، علوم طبیعی، ریاضیات و جغرافی بودهاند و بعدها نقاشی و چند زبان دیگر نیز اضافه شدند. در دیوارهای دارالفنون از شعرهای فارسی استفاده شده است. معماری ایرانی رعایت شده است که با معماری اسلامی تلفیق شده است. امیرکبیر پیوندگاه دین و ملیت است. زادگاه تمام دانشگاههای ایران دارالفنون است.
طرفداری درباره کتاب عباس اقبال گفت: عباس اقبال از مورخان ممتاز تاریخ ایران بود. او پیوند تاریخنگاری سنتی و مدرن ایران بود. کتاب امیرکبیر از برجستهترین کتابهای او است و در سالهای پایانی عمر او نوشته شده است. وقتی عباس اقبال فوت میکند، نوشتهها و یادداشتهایش به کتابخانه دانشگاه تهران اهدا میشود و مرحوم ایرج افشار این یادداشتها را پیدا میکند. ایرج افشار پیشنهاد میکند که این نوشتهها تصحیح و چاپ شوند. مقدمه ایرج افشار و نام او از چاپ جدید حذف شده است که این مسئله منصفانه نیست و امیدوارم اصلاح شود. اقبال نسبت به زمانه خودش همه اسناد و کتابها را بررسی کرده بود و از این نظر نیز پیشرو بوده است.