حجة الاسلام و المسلمین مهدی پیشوایی در برنامه پرسمان تاریخی رادیو معارف به سوالات تاریخی مخاطبان این رادیو درباره واقعه عاشورا پاسخ گفت: نحوه عزاداری ائمه (ع) در سوگ امام حسین (ع)، داستان خریداری زمینی در نینوا توسط امام، همسر حضرت مسلم، زمان خواندن دعای معروف عرفه توسط امام، حضور شیر در حمایت از امام، معجزات امام در جریان کربلا، ناتمام ماندن سفر امام قبل از عرفه؛ چگونگی اعتماد به اسناد تاریخی، علت به شهادت نرسیدن امام سجاد (ع) در کربلا، علت همراهی خانواده با امام در جریان کربلا، فرزندان جابر بن عبدالله انصاری، گناه توابین.
1- می دانیم که اهل بیت (ع) برای امام حسین (ع) عزاداری داشته اند. شیوه عزاداری آن ها چگونه بوده است؟ و به چه مقداری با امروزه تطابق دارد؟ بحث برهنه شدن در آن زمان بوده است یا نه؟
تا آن جا که ما بررسی کرده ایم عزاداری برای امام حسین (ع) زمان حضور ائمه (ع) در قالب شعر بوده است. شعرای اهل بیت مانند کمیت اسدی، سید اسماعیل حمیری و دعبل خزاعی محضر امام می آمدند و شعری که در سوگ امام حسین (ع) سروده بودند می خواندند و امام و حاضرین گوش می دادند و گریه می کردند. در یکی از نقل ها آمده است که گاهی اهل بیت خود را برای گوش دادن به این اشعار می آوردند که نقل می کنند هنگام خواندن یکی از این اشعار، صدای یکی از کنیزان به گوش رسید.
غالبا شعرا شعری که خودشان سروده بودند را محضر امام می خواندند ولی گاهی فرد دیگر آن شعر رثایی را می خواند که به چنین شخصی منشد می گفتند. سید اسماعیل حمیری امام صادق و دعبل خزاعی محضر امام رضا (ع) در محرم خواند. این ها را در جلد دوم مقتل جامع سید الشهدا (ع) در فصلی بنام سیر تاریخی عزاداری امام حسین (ع) آورده ایم.
در مورد این که عزاداری چقدر منطبق است؟ باید گفت که اگر بخواهیم منطبق باشد قاعده اش این است که باید در قالب شعر باشد. من هم در جلساتی که دعوت می شوم تاکید می کنم که سعی کنید شعرهای با مضامین عالی بخوانید. خوشبختانه چنین اشعاری نیز کم نداریم. زبان شعر زبان عاطفه و احساس است و از نثر نیز تاثیر گذارتر است؛ علاوه بر این که در زمان ائمه (ع) نیز بدون گونه بوده است. به افراد توصیه می کنم که همه مداحی خود را با نثر نگویند بلکه مقدمات آن را با نثر فراهم کنند و در ادامه از شعر استفاده کنند.
نحوه عزاداری ما تا حد زیادی شباهت زیادی به دوران صفویه دارد. البته در آن زمان چیزهایی متداول کرده اند که خوشبختانه الان مرسوم نیست ولی عزاداری امروزه تعدیل شده عزاداری زمان صفویه است.
2- آیا درست است که نقل می کنند امام حسین (ع) آن زمینی که در آن شهید شده اند را خریداری کرده بوده اند؟
تقاضا دارم در این موارد صحت و سقم این جریان را از گوینده بپرسند. این طور مسایل اولویت ندارد؛ حال امام حسین (ع) آن زمان این زمین را خریداری کرد یا نه؟ این مطلب اهمیت زیادی ندارد. احتراما در پاسخ می گوییم که در بعضی از کتاب های ما وارد شده ست که امام حسین (ع) آن زمین را از اهل نینوا به شصت هزار درهم خرید و از آن ها تعهد گرفت که از زائرین ایشان سه روز پذیرایی کنند. محدث نوری در مستدرک الوسائل جلد 10 صفحه 321 و جلد 14 صفحه 60 به نقل از کشکول شیخ بهایی نقل می کند و مرحوم نمازی هم در مستدرک سفینه البحار جلد 8 صفحه 387 این قضیه را نقل می کنند.
3- همسر حضرت مسلم چه کسی بوده است؟ و بعد از شهادت ایشان سرنوشتش چه بوده است؟
همسر ایشان رقیه دختر امام علی (ع) بوده است. حضرت مسلم در سفر به کوفه همسرش را همراه نبرد؛ زیرا دقیقا نوشته اند که ایشان همراه دو سه نفر به امر امام حسین (ع) حرکت کردند و اسمی از همسر ایشان نیست. به نظر می رسد او همراه قافله امام حسین (ع) بوده است. توضیحی درباره سرنوشت او نیست. بعضی ها که مناقشه می کنند در مورد دختر خردسال که در شام از دنیا رفت و اسمش رقیه بوده است، احتمال داده اند او رقیه دختر امیر المومنین(ع) بوده است ولی بصورت مستند چیز روشنی نداریم.
4- حضرت امام حسین (ع) دعای عرفه را در چه زمانی خواندند؟ در زمان امام حسن (ع) بوده یا زمانی که چهار ماه در مکه اقامت داشتند؟
حتما در آن سفری که در مکه تشریف داشتند و عازم عراق شدند نبوده است. زیرا حضرت در آن سفر عمره انجام داد و برای حج محرم نشد که به عرفات برود. بنابراین در یکی از سال های قبل این دعا را خوانده بوده اند و تاریخش نیز مشخص نیست.
5- در تعزیه خوانی روز عاشورا حضور شیر در حمایت از امام حسین (ع) روایت می شود. آیا صحت دارد؟
در بعضی از کتاب های ما این قضیه آمده است ولی صحت ندارد. در برخی کتاب ها آمده است که پس از شهادت امام حسین (ع) شیری ظاهر شد و کنار پیکر امام حسین (ع) آمد و از ترس آن شیر نتوانستند به پیکر امام حسین (ع) تعرض کنند. این مطلب، صحت ندارد؛ زیرا از نظر تاریخی مسلم است که بر پیکر امام حسین (ع) اسب تاختند.
علامه مجلسی این مطلب را در بحار الانوار جلد 45 صفحه 170 آورده است ولی محقق بحار الانوار در پاورقی این مطلب را رد کرده است.
6- از امام حسین (ع) معجزاتی نقل شده است. این موارد تا چه حد صحت دارد؟
یک معجزه که ما در مقتل حضرت سید الشهدا (ع) آورده ایم هلاکت شخصی بنام عبدالله بن حوزه است که با نفرین امام بافاصله کمی اتفاق افتاد. دو معجزه نیز در اسیری اهل بیت (ع) است که قرآن خواندن سر امام حسین (ع) یک مورد در کوفه و یک مورد در شام بوده است.
در مورد هلاکت فرد مذکور باید گفت که هنگام صبح عاشورا که دو سپاه در حال منظم کردن صفوف بودند از سپاه عمر سعد به سپاه امام حسین (ع) نزدیک شد و صدا زد: ای حسین! بشارت باد بر تو آتش دوزخ. حضرت فرمود: خطا می کنی. من به دیدار پروردگار مهربانم می روم. از اطرافیان پرسیدند: این کیست؟ گفتند: او پسر حوزه است. فرمودند: خدایا او را به سوی آتش ببر. بلافاصله اسب او رم کرد و به چاله ای افتاد و پای راستش در رکاب گیر کرد و پای چپش آویزان شد. اسب شروع به کشیدن او کرد. مسلم بن عوسجه با ضربتی بر او زد که پای راستش قطع شد و اسب آن قدر او را کشید تا این که هلاک شد.
7- سفر امام حسین (ع) بعد از عرفه بود؟
شبیه آن سوال قبلی است. امام حسین (ع) روز هشتم ذی الحجه از مکه حرکت کرد در حالی که حاجیان باید روز نهم در عرفات باشند. به این دلیل روز هشتم را ترویه می گویند که آب ذخیره می کردند تا به عرفات ببرند. ترویه به معنای سیراب کردن است. در هر صورت حضرت موفق که درک عرفات نشد.
8- چگونه می توان به اسناد گذشته اعتماد کرد؟ چه تضمینی است که از عرض ورزی، کسی را ضایع نکرده باشند؟
این کار استاد تاریخ است و جنبه تخصصی دارد. آن ها هستند که مورخان و مواضع آن ها را می شناسند. شناسنامه همه مورخان به دست اساتید تاریخ است. اشخاص دیگر که بخواهند وارد این حوزه شوند چون تخصص لازم را ندارند راهش این است که کتاب مناسب از اساتید مورخ بخواهند تا بصورت نسبی قابل اعتماد کرد.
مانند دیگر علوم باید به متخصص مراجعه کرد. این سوالاتی که بنده پاسخ می دهم محصول یک روز و دو روز نیست؛ بلکه حاصل سی سال تلاش و تحقیق است.
9- در واقعه کربلا چرا امام سجاد (ع) به شهادت نرسیدند؟ با توجه به این که حتی علی اصغر نیز به شهادت رسید. حتی شنیدم یکی از سپاهیان عمر سعد وارد خیمه ایشان شدند و ایشان را به شهادت نرساندند.
در آن زمان امام سجاد (ع) مریض و بستری بود و قادر به جنگ کردن نبود. یک بار با حالت نحیفش می خواست به میدان برود و امام حسین (ع) به خواهرش ام کلثوم فرمودند که او را برگردانید. مریضی ایشان نیز می تواند حکمت الهی باشد.
بعد از شهادت امام حسین (ع) امام سجاد (ع) روی زیراندازی خوابیده بود و شمر با عده ای از پیادگان هجوم آوردند تا امام سجاد را به شهادت برسانند. عبید بن مسلم که بسیاری از گزارش های کربلا را روایت کرده و جزو سپاه عمر سعد بوده است می گوید: وقتی شمر و افرادش آمدند من جلو رفتم و گفتم خجالت بکشید. مگر نمی بینید که این جوان بیمار است و با این بیماری از دنیا خواهد رفت. کشتن او دلیلی ندارد. در این هنگام عمر سعد سر رسید و گفت که به او کاری نداشته باشید.
در جریان کربلا ، بعضی از مردان، زخمی شدند و زنده ماندند. مانند حسن مثنی که فکر کردند مرده است و در حالی که هنوز رمقی داشته است یکی از اقوام مادری او گفت او را به ما ببخشید. بنابراین از قتل او گذشتند. یکی دیگر از کسانی که بوده اند عقبه بن سمعان غلام رباب همسر امام حسین (ع) بود. گویا غلام ها جنگ نمی کردند و برخی از قضایا را غلام برخی از شهدای کربلا نقل می کنند و معلوم می شود معذور بوده اند. بعد از خاتمه جنگ مرا گرفتند و گفتند که تو که هستی؟ گفتند: غلام چه کسی؟ گفتم: غلام رباب همسر حسین بن علی (ع). دست نگهداشتند و به عمر سعد گفتند. او نیز دستور داد که رهایم کنند.
یکی از افرادی که حاضر در صحنه بوده است و شاهد عینی بوده است همین عقبه بن سمعان است. مثلا عمر سعد مذاکراتی با امام حسین (ع) داشته است تا از این جنگ جلوگیری کند. عمر سعد با بیست نفر و امام حسین (ع) نیز با بیست نفر به محلی رسیدند. هر دو به همراهانشان گفتند که عقب بایستند. بنابراین کسی نبوده است تا صحبت بین آن ها را گزارش کند. عمر سعد بعد از این مذاکره نامه ای به عبید الله بن زیاد نوشت که حسین بن علی (ع) سه پیشنهاد دارد:
1- یا بگذارید به مدینه بازگردم.
2- یا به جای دیگری بروم.
3- یا خودم پیش یزید بروم و با او بیعت کنم.
این را عمر سعد خودش نوشت.
امام حسین (ع) می فرمود که خودتان مرا دعوت کرده اید دیگر چرا با من سر جنگ دارید؟ بگذارید برگردم. ولی صحبت بیعت نبود.
عبید الله بن زیاد نامه تندی به عمر سعد نوشت که من تو را برای مذاکره با حسین نفرستاده ام. نامه من که رسید به او پیشنهاد کن بیعت کند یا جنگ.
این مساله بیعت را عقبه بن سمعان تکذیب می کند. می گوید: از روزی که حسین بن علی (ع) از مکه حرکت کرد تا زمان شهادت، در هر منزلی که فرود آمدند و باربستند و هرجا که خطبه خواند من کنار او بودم و هرگز نگفت که من با یزید بیعت می کنم. این بسیار مهم است که یک شاهد عینی این مطلب را بگوید.
یک نفر هم بنام ضحاک بن عبدالله مشرقی زنده ماند که داستان دیگری دارد.
10- چرا امام حسین (ع) با این که می دانست شهید می شود زن و بچه را همراه خود به کربلا برد؟
جواب این را محمود عباس عقاد دانشمند معروف مصری در کتاب ابوالشهداء حسین بن علی داده است. این کتاب بسیار خواندنی است. در زمانی که در قاهره چاپ شد موجی ایجاد کرد. او درباره قهرمانان و شخصیت های بزرگ صدر اسلام کتاب می نویسد. او می نویسد: عرف عرب آن زمان بوده است که در مهاجرت ها خانواده را همراه خود می بردند.
مثلا در تاریخ اسلام آمده است که رسول خدا (ص) به جنگ ها که می رفت قرعه می کشید و یکی از همسرانشان را همراه می برد. مثلا در جریان افک قرعه به نام عایشه خورده بود که جریان افک پیش آمد. یا در جنگ حنین که بین ارتش اسلام و طایفه هوازن و همپیمانان آن ها رخ داد قبیله هوازن تمام زن و بچه هایشان را آورده بودند و لذا وقتی شکست خوردند همه آن ها اسیر شدند و در آن جنگ مسلمانان شش هزار نفر از این قبیله اسیر گرفتند. امام حسین (ع) ابتدا از مدینه به مکه هجرت کرد. طبعا همراه خانواده بوده اند. به دعوت اهل کوفه نیز به آن جا می رفتند. طبعا قرار بود در آن جا اقامت کنند. در راه خبر شهادت مسلم آمد.
جواب دیگر این است که گویا این سوال از این ناشی می شود که امام حسین (ع) با این کار خانواده خود را در معرض گرفتاری قرار دادند. این تصور درست نیست؛ زیرا در مدینه هم که بودند یزید می فرستاد تا آن ها را در مدینه به اسارت بگیرند. اسیر کردن خانواده امام حسین (ع) برای او کاری نداشت. یک شاهدش هم این است که دو سه سال بعد از حادثه عاشورا که فاجعه حره پیش آمد و مردم مدینه بر ضد یزید قیام کردند شامیان به زنان اهل مدینه تجاوز کردند و به قدری جنایت کردند که قلم از بیان آن شرمنده است. سوال این جا است که زنان اهل مدینه هم علیه یزید قیام کرده بودند؟ که مورد تجاوز و آزار و اذیت شامیان قرار گرفتند.
جواب اصلی این است که همراهان امام حسین (ع) و خانواده ایشان پیام رسان قیام ایشان بودند. اگر این ها همراه امام نبودند و خطبه ها و افشاگری های آنان نبود خاطره شهادت ایشان و یارانشان مورد تحریف و انکار قرار می گرفت. هر انقلابی دو بخش دارد: بخش خون و بخش پیام. هر انقلابی خون می خواهد ولی اگر پیامش منتقل نشود به هدفش نمی رسد. البته اگر حماقت یزید نبود مشکلاتی بر سر راه این پیام ایجاد می شد. شاید اگر پدرش معاویه بود اولا امام را به قتل نمی رساند و ثانیا اگر این کار را می کرد خانواده امام را اسیر نمی کرد.
دکتر محمد ابراهیم آیتی قبل از انقلاب سخنرانی هایی در رادیو داشت که بعدا نیز چاپ شد. او به همین نکته اشاره می کند که بازماندگان امام حسین (ع) اجازه ندادند تاریخ کربلا وارونه شود. اگر اهل بیت ایشان نبود کسانی که گفتند امام حسن (ع) با سل (ذات الریه) از دنیا رفت، در مورد امام حسین (ع) نیز می گفتند که با سرطان از دنیا رفت.
11- آیا جابر بن عبدالله انصاری فرزندی داشته است؟
تا آن جا که در کتب رجال آمده است دو پسر ازاو بنام های عبدالرحمن و محمد ثبت کرده اند ولی از سرنوشت آن ها اطلاع دقیقی در دست نیست.
12- آیا توابین همان کسانی هستند که با امام حسین (ع) جنگیدند؟ آیا توبه آن ها پذیرفته می شود و شهید محسوب می شوند؟
توابین همان ها بودند که از یاری امام خودداری کردند و با امام نجنگیدند و در کوفه ماندند. بعد از قتل امام به شدت پشیمان شدند و پنج سال بعد از شهادت امام و یک سال بعد از مرگ یزید قیام کردند و در جایی بنام عین الورده جانانه جنگیدند و کشته شدند. پنج فرمانده داشتند و یکی از آنها زنده ماند.