آقای دکتر سید حسین فلاح زاده روز جمعه 25 بهمن 1392 در برنامه دیار سلمان فعالیت آل جلایر را بررسی کرد و گفت: آل جلایر، بعد از تصرف تبریز و انقراض آل چوپان توسط ازبک ها، به این منطقه حمله می کنند و ازبک ها را بیرون می رانند و از این زمان، دارای دو پایتخت بغداد و تبریز می شوند. این دولت پس از حکمرانی چهار حاکم، بدست قراقویونلوها منقرض می شوند. آل مظفر، دولتی دیگر در دوران فترت، به بنیانگذاری امیر مبارزالدین محمد است که پیشینه ای تاریخی نیز دارد.
خلاصه برنامه گذشته: در دوره فترت که با مرگ ابوسعید بهادر خان شروع می شود و تا زمان ظهور تیمور لنگ ادامه پیدا می کند دولت های مختلفی تشکیل می شوند که در برنامه های گذشته به دولت های سربداران، مرعشیان، آل کیا و آل چوپان و آل جلایر اشاره کردیم و در این برنامه، ادامه آن را خواهیم گفت.
ادامه:
آل جلایر در بغداد حکومت می کردند و رقیبشان آل چوپان در تبریز بودند. بعد از مرگ دومین حاکم آل چوپان بدست ازبک ها، آل جلایر در زمان شیخ اویس -جانشین شیخ حسن بزرگ- از فرصت استفاده کردند و ازبک ها را از این منطقه بیرون کردند.
شیخ حسن بزرگ در سال 757 قمری یعنی یک سال قبل از انقراض آل چوپان در گذشت و ازبک ها در سال 758 قمری به تبریز حمله کردند و آل چوپان را منقرض کردند. این جا نیز شیخ حسن به آرزویش نرسید و اگر یک سال دیگر عمر می کرد انقراض آل چوپان را می دید.
از زمان تصرف تبریز بدست شیخ اویس، آل جلایر دو پایتخت دارند؛ یکی بغداد و دیگری تبریز. در تابستان ها که خنک تر بوده به تبریز می رفتند و زمستان ها را در بغداد بودند. با توجه به این که مقتدرتر از قبل شده بودند حکومت های دیگر داخل ایران روی قدرت آن ها حساب می کنند؛ از جمله آل مظفر که در فارس و اصفهان و یزد بودند سعی کردند از قدرت شیخ اویس در جهت حل منازعات داخلی استفاده کنند. مثلا شاه شجاع و برادرش شاه محمود که با هم اختلاف داشتند، هر دو نامه ای فرستادند و از دختر شیخ اویس خواستگاری کردند که نهایتا شیخ محمود موفق شد از این موقعیت استفاده کند.
شیخ اویس شخص برجسته ای است که به شعرا احترام می گذاشت و افراد برجسته ای هم در دربار او بودند. اگر حافظ در این سال ها در شیراز است، یکی از شعرای دربار شیخ اویس، عبید زاکانی است که بعدا در این باره خواهیم گفت. افراد دیگری هم مانند سلمان ساوجی در دربار شیخ اویس بودند که از او صله می گرفتند.
در زمان شیخ اویس امارتی در تبریز بنام دولتخانه ساخته می شود که اتاق های زیادی داشته است و نقل می کنند در حدود 20 هزار اتاق داشته که برای امر حکومتی و تجارت از آن استفاده می کردند. باید توجه داشت که آذربایجان همیشه نقش تجاری در منطقه داشته است و علت این که مغولها این جا را پایتخت خود قرار دادند همین موقعیت خاص تبریز است.
بعدها شیخ اویس در تبریز درگذشت و او را در قبرستان شادی آباد که معروف به قبرستان مشایخ تبریز نیز هست دفن کردند. سکه هایی هم از آن زمان باقی مانده است که در موزه ها نگهداری می شود.
بعد از شیخ اویس سومین حاکم آل جلایر، سلطان حسین پسر دوم شیخ اویس است که 8 ساله است. طبیعتا سن کم او سبب می شود آل مظفر به تبریز چشم طمع بدوزند و به آن حمله کنند. آن ها مدتی تبریز را تصاحب می کنند و قدرت آل مظفر تا آن جا نیز توسعه پیدا می کند.
بعدا سلطان حسین بدست برادرش احمد در سال 784 قمری کشته می شود. سلطان احمد (حک 784-795 ق) چهارمین و آخرین حاکم آل جلایر است. در سال 795 قمری تیمور به بغداد حمله و آن جا را تصرف می کند ولی موفق به دستگیری احمد نمی شود؛ زیرا سلطان احمد فرار کرده است. اما بعد از این که تمیور بغداد را ترک کرد و به ماوراء النهر برگشت، دوباره سلطان احمد آمد و بغداد را تصرف کرد که باعث شد تیمور در حمله دیگری به بغداد حمله کند و چون محاصره بغداد طول کشید در سال 801 قمری دستور قتل عمومی را در این شهر صادر کرد ولی باز هم موفق به دستگیری او نمی شود.
سلطان احمد حتی بعد از مرگ تیمور هم بغداد را تصرف می کند؛ تا این که سرانجام حکومت نوپای قراقویونلوها، این مناطق آل جلایر را در سال 814 قمری تصرف می کنند و بدین ترتیب آل جلایر در این سال و بعد از 73 سال حکومت منقرض می شوند.
طولانی ترین حکومت را سلطان احمد و مقتدرترین حکومت را شیخ اویس داشته است.
تلاش برای کسب مشروعیت
حکومت های این دوره از نظر اعتقادی، جزو اهل سنت هستند و حتی گاه با حاکمان مصر هم ارتباط دارند. مثلا شیخ حسن بزرگ نماینده ای به مصر فرستاد و از خلیفه عباسی مصر تبعیت می کرد و سعی می کردند از این طریق مشروعیت در میان عامه اهل سنت کسب کنند.
اقدامات فرهنگی و عمرانی
اقدمات فرهنگی آن ها با حمایت از شعرا برجسته می شود. اقدامات عمرانی آن ها دولتخانه بود که بیان شد. در بغداد از آل جلایر، مسجدی بنام مرجانیه بجا مانده که بسیار معروف و بزرگ است. شهر بغداد شهر مهمی است و ان شاء الله اگر در فرصت مهمی آرامش در شهر بغداد حاکم شود باید به این شهر رفت و جای جای آن را گشت زیرا آثار بسیار مهمی در این شهر وجود دارد.
خلیفه عباسی در مصر
سوال: فرمودید شیخ حسن بزرگ سعی کرد تاییدی از خلیفه عباسی در مصر بدست آورد. با توجه به این که هلاکو خان در سال 656 قمری عباسیان را منقرض کرد، این شخص که بعنوان خلیفه عباسی در مصر مطرح می شود کیست؟
در مصر حدود 10 سال قبل از سقوط بغداد، یعنی در سال 648 قمری، ایوبیان سقوط کردند و ممالیک که دولت تازه تاسیسی در مصر بودند شاخه ای از بنی عباس را که به مصر فرار کرده بودند مورد حمایت خود قرار دادند و تداوم دولت بنی عباس را در مصر قرار دادند. لذا عباسیان مصر تا ظهور صفویه یعنی از سال 658 تا 923 قمری در مصر بودند. در این سال سلطان سلیم عثمانی به مصر حمله کرد و خلیفه عباسی را به ترکیه برد و ادعا کرد که ما ادامه عباسیان مصر هستیم.
در طول این 300 سال، مرکز عباسیان در مصر است و دولت های دیگر سعی می کنند مشروعیت خود را از آن ها بگیرند. هم آل جلایر و هم آل مظفر که در فارس هستند مانند امیر مبارزالدین محمد و شاه شجاع چنین تلاشی می کردند؛ زیرا اکثریت مردم ایران سنی بودند و این حکومت ها تلاش می کردند مشروعیتی کسب کنند.
سوال: آیا این خلافت عباسی از جهت اعتبار به خلافت بغداد رسید؟
به آن درجه از اعتبار نرسید؛ زیرا ممالیک چنین اجازه ای نمی دادند بلکه قصد آن ها کسب مشروعیت بود و چون آغاز حکومتشان با سقوط بغداد مواجه بود گفتند این کار را انجام دهیم و استفاده کنیم. دولت های دیگر نیز همین گونه بودند؛ مثلا در دولت کوچک سربداران جناح شیخیه نفوذ معنوی داشتند و با این که امرای سربدار از شیخ حسن جوری اعتبار می گرفتند ولی خود امیر مسعود، پنهانی دستور کشتن او را داد.
همچنین خواجه علی موید کسی بود که با کمک شیخ عزیز جوری به قدرت رسید ولی بعد از چند ماه او را کشت و حتی دستور داد که قبر شیخ حسن جوری را تخریب کنند.
سوال: علت کسب مشروعیت چیست؟
حکومت، نیاز به دو عامل قدرت و مشروعیت دارد. مشروعیت پاسخ این سوال است که چرا باید از این حکومت پیروی کرد. حکومت باید بگونه ای باشد که زمانی که شمشیر را زمین می گذارد مردم شورش نکنند و از آن اطاعت کنند. زمانی مردم از او پیروی می کنند که مشروعیت را استوار کند و زمانی که نتواند به این سوال پاسخ دهد مردم در مقابلش شورش می کنند و لذا همیشه باید به زور متکی باشد.
آل مظفر
یکی دیگر از حکومت هایی که در دوران فترت به قدرت رسیدند آل مظفر بودند که در فارس، کرمان، اصفهان و یزد حکومت می کردند. ریشه آن ها به دوره پیش از مغولان بر می گردد. گفته شده که آن ها اصالتا عرب بودند و با مسلمانان به خراسان و منطقه خواف آمدند.
زمانی که مغولان به خراسان حمله کردند بزرگ خاندان یعنی غیاث الدین حاجی همراه با فرزندانش از خراسان فرار کرد و به منطقه مرکزی ایران یعنی یزد که امن تر بود آمد. در یزد خاندانی بنام اتابکان حکومت می کردن که باقیمانده سلجوقیان بودند و حاکم آن فردی بنام علاء الدوله بود. غیاث الدین در خدمت او می آید و به او کمک می کند.
اتابکان با مغولان همکاری کردند و لذا مغولان آن ها را حفظ کردند. بعدها روابط اتابکان با جانشینان هلاکو خان در زمان ارغون خان تیره می شود و از ایلخانان می ترسند و فرار می کنند. در این شرایط خاندان مظفر به ارغون، می پیوندند و او نیز آن ها را جانشین اتابکان می کند.
لذا امیر مظفر از طرف ارغون خان حاکم میبد می شود و بعدا امیر مظفر در سال 713 قمری در میبد درگذشت و در مدرسه ای در شهر میبد مدفون شد. او جد خاندان آل مظفر است.
بعد از او به شخصیتی بسیار مطرح بنام امیر مبارزالدین محمد می رسیم که او نیز تابع مغولان بود و به اردوی سلطان محمد خدابنده پیوست. سلطان محمد خدابنده نیز او را حاکم میبد کرد و علاوه بر این منطقه توانست یزد را نیز تحت قلمروی خود درآورد.
امیر مبارزالدین بنیانگذار اصلی دولت آل مظفر است که تا مرگ ابوسعید تحت حمایت او حکومت می کند. بعد از مرگ ابوسعید و انقراض مغول ها، اعلام استقلال کرد و سکه و خطبه به نام خود زد و دولت مستقل آل مظفر را تشکیل داد که داستان های زیبایی دارد و شنوندگان محترم را دعوت می کنم که در برنامه های آینده این بحث را پیگیری کنند.
متن برنامه های تاریخی رادیو معارف