مجتمع آموزش عالی تاریخ سیره و تمدن اسلامی
جستجو
Close this search box.

دکتر سید حسین فلاح زاده روز جمعه 11 بهمن 1392 در برنامه دیار سلمان رادیو معارف به بررسی ظهور و بروز دو دولت آل چوپان در تبریز و آل جلایر در بغداد پرداخت.
بعد از مرگ آخرین ایلخان مغول، ایران تا ظهور تیمور، حدود 50 سال، بدون حکومت مرکزی به سر می برده است و در این مدت حکومت های محلی متعددی به قدرت می رسند. آل چوپان و آل جلایر دو حکومتی هستند که در این فاصله زمانی به قدرت می رسند و رقابت شدیدی بین آن ها وجود داشته است.

به عنوان مقدمه باید گفت که تاکید قرآن مبنی بر سیر در زمین و توجه به عاقبت انسان های گذشته، ذهن هر انسانی را به تامل و تدبر در تاریخ توجه می دهد و نشان می دهد که درک تاریخ می تواند برای معرفت دینی ما هم ارزشمند باشد. همین که انسان می بیند در گذر روزگار، قدرت هایی آمدند و رفتند و باقی نبودند، به زوال انسان و بقای ملک خداوند پی می برد.

آل جلایر در بغداد و آل چوپان در تبریز به قدرت رسیدند که با هم معاصرند و تعامل دارند. در دوران فترت، حکومت هایی که از نظر مرزی به هم نزدیکترند درگیری شان بیشتر است؛ مانند درگیری سربدارن با آل کرت، تغاتیموریان با سربداران و آل چوپان با آل جلایر.

آل چوپان در منطقه غرب ایران در تبریز در سال 738 قمری حکومت خود را تشکیل داد. علت نامگذاری آن ها به چوپان، بخاطر جدشان بنام امیر چوپان بوده که در درگاه سلطان ابوسعید، امیرالامرا بوده است. بعد از مرگ او و ابوسعید، فرزندان امیر چوپان مدعی قدرت می شوند و امیر شیخ حسن معروف به شیخ حسن کوچک پس از مدتی این دولت را بنیان می نهد. علت نامگذاری وی به «کوچک» این است که همزمان با او دولت آل جلایر به رهبری شیخ حسن دیگری شکل می گیرد که از او بزرگتر است و مشهور به شیخ حسن بزرگ می شود.

 

امیر چوپان دو فرزند به نام های تیمور تاش (پدر شیخ حسن کوچک) و بغداد خاتون دارد که بغداد خاتون را به عقد شیخ حسن بزرگ در می آورد. اما ابوسعید به این دختر، ظاهرا بخاطر زیباییش علاقمند می شود و تقاضای وصلت می کند و امیر چوپان مخالفت می کند. ابوسعید شاید بر اساس قوانین چنگیزی یا اصرار بر طلاق دادن بغداد خاتون بر این تقاضا اصرار کرد و زمانی که با مخالفت امیرچوپان مواجه شد با او دشمن شد. امیر چوپان مجبور به فرار از درگاه او شد و به آل کرت پناه برد و آن ها نیز او را دستگیر کردند و او را تحویل دادند. پسرش تیمورتاش هم ترسید و به مصر فرار کرد که در آن زمان ممالیک حاکم آن جا بودند و با خلفای عباسی در حال درگیری بودند. گویا امیر تیمور تاش در مصر دستگیر می شود و در آن جا کشته می شود.

 

با این که امیر چوپان، موافقت نکرد ولی ابوسعید به زور، شیخ حسن بزرگ را وادار به طلاق همسرش کرد و پس از آن با او ازدواج کرد. بعدها به او خبر دادند که شیخ حسن، مخفیانه با همسرش ارتباط دارد که دستور دستگیری شیخ حسن را می دهد و بعدا که مشخص می شود که تهمتی بیش نبوده است، او را آزاد کرد و او را حاکم منطقه آسیای صغیر کرد که تا زمان مرگ سلطان ابوسعید حاکم آن جا بود. زمانی که ابوسعید در گذشت با توجه به این که فرزند پسری نداشت عملا حکومت ایلخانان از هم پاشید و کارگزاران، مدعی حکومت شدند؛ از جمله شیخ حسن بزرگ از آسیای صغیر به تبریز می آید و مخالفان را کنار می زند؛ هرچند همسرش بغداد خاتون به دست یکی از سرداران کشته شده بود.

 

در همین زمان یکی از نوادگان امیر چوپان، پسر تیمور تاش بنام شیخ حسن در تبریز ادعای قدرت کرد و شیخ حسن بزرگ را در سال 736 قمری از تبریز بیرون کرد و در حدود 23 سالگی دولت آل چوپان را شکل داد.

 

شیخ حسن کوچک با مشکل اعتبار و پذیرش عمومی مواجه بود و می بایست خودش را به ابوسعید منتسب می کرد تا بتواند در برابر شیخ حسن بزرگ قد علم کند. بر این اساس مدعی شد که پدر تیمور تاش که به مصر رفت کشته نشده است. بنابراین غلام پدرش که به او شبیه بود را را بجای پدر جا زد و مدعی شد که پدرش از مصر بازگشته است و گفته اند مادرش را وادار کرد که با این غلام ازدواج کند.

 

نقل می کنند خودش در رکاب این غلام حرکت می کرد و خواست از طریق اعتبار پدرش قدرت بدست آورد. در مرحله بعد تغییری صورت داد و یکی از دختران اولجایتو بنام ساتی بیگ را به عنوان جانشین ابوسعید معرفی کرد و خودش را امیرالامرای او معرفی کرد.

 

مدتی بعد شخصی از نوادگان هلاکو بنام سلیمان را پیدا کرد و گفت که این شخص جانشین هلاکو است و ساتی بیگ را مجبور کرد با او ازدواج کند.
با این بازی ها بود که با شیخ حسن آل جلایر در افتاد و مانع از تصرف تبریز گردید.

شیخ حسن آل جلایر هم برای رقابت با او با تغاتیموریان و خلفای عباسی مصر متحد شد.

در این سال ها شیخ حسن کوچک در سال 744 قمری در یک واقعه ای کشته شد که به نفع شیخ حسن آل جلایر تمام شد. برادر شیخ حسن کوچک یعنی ملک اشرف، جای او را گرفت و همین دو نفر هم بیشتر حکومت نکردند. در مجموع این دو برادر از سال 738 تا 758 قمری حکومت کردند و بدست ازبکان که به تبریز حمله کردند منقرض شد. این انقراض به نفع آل جلایر تمام شد؛ زیرا به تبریز حمله کردند و آن شهر را از دست ازبک ها خارج کردند.

این واقعه یک سال بعد از مرگ شیخ حسن بزرگ رخ داد و در آن زمان فرزندش شیخ اویس دومین حاکم آل جلایر بود.

 

از اقدامات آل چوپان در تبریز می توان به مسجد استاد و شاگرد اشاره کرد که در سال 742 قمری ساخته شد. علت این نامگذاری نیز این بوده است که کتیبه این مسجد توسط یک استاد و شاگردش نوشته شده است.

سوال: ازبک ها در حدود بخارا مستقر بودند و تا تبریز فاصله زیادی راه است. چگونه قابل توجیه است که آن ها این حمله را صورت داده باشند؟

 

بالاخره در این دوره هر کسی سعی می کرد از کوچکتری فرصتی برای خودش استفاده کند. خصوصا این حکومت ها که به شدت با هم رقیب بوده اند.

 

 

متن برنامه های تاریخی رادیو معارف

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *