سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): سیدمنصور سیدسجادی، نویسنده کتاب «جهانِ ایرانی و همسایگانش در پیش از تاریخ» در نشست «جهان ایرانی و همسایگانش در پیش از تاریخ» که سهشنبه ۸ اسفندماه ۱۴۰۲ از سوی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد، گفت: در کار باستانشناسی تصورم بر این است که باستانشناسی بسیار تخصصی، خستهکننده، طولانی و در برخی موارد گیجکننده است و باید کاری کنیم تا دیگران نیز از کار باستانشناسی نتیجهای بگیرند. در یک سلسله برنامههایی سعی کردیم از گزارش کارهایی که انجام شد، بولتنهایی منتشر کنیم که همگان بتوانند بهره ببرند و آشنا شوند.
وی افزود: من فکر کردم که یک سلسله اصطلاحات را بیان کنیم. از آنجایی که نخواستم با ارجاع درون متن حواس خواننده را پرت کنم، اصطلاحات به صورت پاورقی آورده نشده است، چون ممکن بود باعث انقطاع تمرکز خواننده شود. در این کتاب به مرزهای سیاسی جغرافیایی خودمان پرداختیم و جای قفقاز خالی ماند. تخصص من نیمه شرقی فلات ایران است، اطلاعاتی که من داشتم کافی نبود و خودم را قانع نمیکرد که در یک فصل بیان کنم. البته در این کتاب به خلیجفارس هم اشاره نشده است و در کل در مورد سواحل و جزایر خلیجفارس کار زیادی انجام نشده است. سعی من بر این است تا اطلاعات عمیقی در مورد خلیجفارس به دست بیاورم و جمعآوری کنم.
سیدسجادی بیان کرد: تمرکز کاری من بر شهر سوخته است و اطلاعات به دست آمده چنان زیاد است که شاید در بیست سال آینده همه منتشر شود. سعی من بر این است تا شرق ایران را از حالت ناشناس در بیاورم. آنچه که خالی است، شرق ایران است. عدهای همه چیز را در بینالنهرین میبینند ولی میبینیم در جیرفت چنین تمدنی است که یوسف مجیدزاده آن را کاوش کرد. عنوان کتاب بر این اساس انتخاب شد که سعی کردیم فضایی را از نظر جغرافیایی در نظر بگیریم که ایرانیها در آنجا حضور داشتند. سعی کردم جاهایی که مشترکاتی داشت را ببینم و اشتراکات را بیان کنم.
وی گفت: در عراق امروزی تخته بازی بسیار نفیسی پیدا شد. در شهرسوخته نیز ما چنین بازی را پیدا کردیم. این پیدا شدن تخته بازی به خودی خود اهمیتی ندارد اما تفکری که پشت آن بود، مهم بود. نکته مهم این است، تنها بینالنهرین گهواره تمدن نیست. آیا یک فکر شرقی نیز در پشت آن است؟ وقتی مبادله کالا انجام میگیرد، افکار نیز به همراه آن میآید. وقتی بازی را از شهر سوخته برده است آیا با خود فکر را هم نبرده است؟ این رخداد آیا همان چیزی نیست که امروزه فرار مغزها خوانده میشود؟ ارتباطات در برخی موارد بسیار زیاد است. من به این پیوستگیها ایمان دارم. بینالنهرین به خوبی شناخته شده است ولی در شرق ایران یا آسیای مرکزی به معنای گسترده این ارتباطات وجود داشته و مدارک زیادی نیز در دست است.
سیدسجادی به نقش بانوان در باستانشناسی و در کاوشها اشاره کرد و افزود: آنچه که به رایالعین دیدم و توجه کردم در هزاره سوم پیش از میلاد دوران آغاز شهرنشینی و شکلگیری دولتشهرها بوده است. در آن زمان زنان نقش عمدهای را در زندگی روزمره ایفا میکردند. مردمشناسان و مردمنگاران با جوامع زنده روبهرو هستند اما باستانشناس از خاک خاموش حرف میکشد. وقتی میبینم یک قبری گشوده شد و بانویی در آن قرار دارد که دو دست او بر روی دو بچه است و به نوعی از آنها حمایت میکند، بازسازی جامعه باستانی است که برای من اهمیت دارد. وقتی چنین چیزی را میبینید آیا جز این است که خاک خاموش از مهر مادری سخن میگوید یا مُهرها بیشتر در قبر خانمها پیدا میشود، در حالیکه دور مچ، دور بازو و یا کمر بسته شده است. این به این معناست که خانمها تاثیر بسیاری در جامعه داشتند و تصمیمگیرنده بودند.
«جهانِ ایرانی و همسایگانش در پیش از تاریخ» عنوان دلپذیری است
در ادامه این نشست سیروس نصراللهزاده، دانشیار گروه فرهنگ و زبانهای باستانی پژوهشکدهی زبانشناسی گفت: از اواسط دهه هفتاد افتخار آشنایی با سیدمنصور سیدسجادی را دارم و استاد یکی از باستانشناسان جدی در زمینه باستانشناسی است. عنوان کتاب «جهانِ ایرانی و همسایگانش در پیش از تاریخ» عنوان دلپذیری است، از این نظر که این عنوان به پیش از تاریخ، عنوان جهان ایرانی داده است. پیش از این کتابهایی که چاپ میشد ذیل تاریخ ایران بود، ایلام و تمدنهای پیش از تاریخ ذکر شده بودند. ولی جهان ایرانی را کم دیده بودم و عادت داریم که ساسانیان به بعد و به ویژه دوره اسلامی که به حیث گسترش زبان فارسی در قلمروهای مختلف و تا جایی که زبان فارسی گسترش پیدا میکرد، تحت نامهای دیگر مانند جهان ایرانی، ایران فرهنگی و… اطلاق میشد ولی زمانی که رو به عقب میرفت و پوشش چند هزارساله را انجام میداد برای ما در این دورهای که هستیم بسیار دلپذیر و دلچسب بود.
وی افزود: بخشی از مواجهه ما با تاریخ گذشته که گاهی مقداری اختلاف نیز در آن پیش میآید، اصطلاحی با عنوان تاریخ ایران است که گذشته آن به ایرانیان برمیگردد، همانگونه که ایرانیان هستند، از هزاره اول پیش از میلاد شروع میشود. پیش از هزاره اول پیش از میلاد را باید چگونه قلمداد کنیم؟ این عنوان جهان ایرانی کار ما را راحتتر کرده است. بنا بر تمام یافتههای باستانشناسی که انجام شده در این هزاره اول پیش از میلاد را ذیل تاریخ ایران پیش از اسلام یا ایران باستان باید قلمداد کنیم. پس دو وجه دارد یکی تاریخ ایرانیان و یکی تاریخ ایران باستان که قلمرو آن تا قدیمیترین یافتهها میرسد. پیش از ورود ایرانیها تمدنهای مختلفی وجود داشت که کاوشهای باستانشناسی اینها را به ما معرفی کرده است. در این کتاب سیر آن از گذشته تا نزدیکیهای هخامنشیان پیش آمده است و هر کدام در جایگاه خودش قرار گرفته است.
نصراللهزاده بیان کرد: به واقع یک پیوستگی در تاریخ ایران وجود دارد. بخشی از تاریخ ایران ناشی از جغرافیای آن است. یعنی جغرافیای ایران به دلیل کوهستانی بودن سبب تنوع فرهنگی شده است و تاکنون توانستهایم این تنوع و اختلاف فرهنگی را حفظ کنیم و این یکی از ویژگیهای ما ایرانیان است. متاسفانه الان این مولفه بر ضد خود ما استفاده میشود. این تنوع فرهنگی را در تمدنهای شهر سوخته، تل ابلیس، تل یحیی و… قابل مشاهده است. در صورت کلی اینها همه به هم پیوسته هستند یعنی تمدنی از بین نمیرود، فرهنگ از جایی به جای دیگر منتقل میشود. این جای دیگر کجاست؟ این فرهنگ پیش از تاریخ به هم پیوسته هستند، یعنی در ارتباطهای فرهنگی با هم در ارتباط بوده و یک فرهنگ جامعی را میساختند که در این فرهنگ بزرگ که ایران نام دارد، به هم وابسته و پیوسته بودند. این طبقات فرهنگی و پیوستگی همه اینها ما را صاحب یک فرهنگ ایرانی کرده است که وقتی سلسلههای ایرانی به روی کار میآیند، از این گذشته استفاده میکند.
وی در ادامه گفت: همیشه جای سوال است که هخامنشیان چگونه به یکباره آمدند و تفکر جهانی را ارائه دادند. یک انجمن خردمندان یا هر اسمی که بر روی آن بخواهیم بگذاریم، اندیشمندانی بودند که به این فکر میکردند و در زمان تاریخی خودش به منصه ظهور میرسید. ایرانیها که وارد این منطقه میشوند، به صورت موجهای مختلف یعنی در طی ۵۰۰ سال و بر طبق شواهد موجود شاید هم بیشتر با این مناطق آشنا بودهاند و آرام آرام میآیند و در هر بخشی که ساکن میشوند از این فضا استفاده میکنند و احتمالاً لایههای فرهنگی به خودشان میافزایند. ما تمدنهایی را در آسیای میانه و مرکزی میشناسیم.
نصراللهزاده افزود: در کل زمانی که اینها به تدریج وارد منطقه میشوند از تمدنهای بومی ایران میآموزند. پیوستگی تاریخی در ایران قابل توجه است. یک تنوع نسبشناسی در آن وجود دارد. ترکیبهایی نشان میدهد که علاوه بر اهورامزدا به خدایان دیگر هم احترام میگذارند. ایرانیها به تعبیر هگل اولین دولت جهانی را تشکیل میدهند. کتاب «جهانِ ایرانی و همسایگانش در پیش از تاریخ» خواندنی است و اگر بشود سطح سادهتری از این روایتها بیان شود، هم میتواند تاریخچه و گذشته ایران را به خوبی به همگان بشناساند. البته شهرسوخته در کتاب گسترش بیشتری دارد. تنوع و سیر و روند تاریخی در کتابهای سیدمنصور سیدسجادی دیده میشود. این کتاب از این جهت مهم است که ما یک روایت تاریخی بلند از پیش از تاریخ داریم. اینکه چه ویژگیهایی داشتند که با هم در ارتباط بودند و مجموعه اینها ایران تاریخی را ساختند. تلاشهای دکتر سیدمنصور سیدسجادی را ارج می نهیم.
بررسی ارتباط شهرسوخته با سرزمینهای پیرامونی
در ادامه این نشست شاهین آریامنش، باستانشناس با اشاره به بخشهای مختلف کتاب «جهانِ ایران و همسایگانش در پیش از تاریخ» گفت: کتاب یک پیش درآمد دارد. به تعاریف دورهها، انسانها و اصطلاحات پرداخته شده است. به باستانشناسی اشاره میکند. در بخش دوم انقلاب نوسنگی و شهرنشینی مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش سوم ایران به زیربخشهایی تقسیم میشود. در بخش چهارم به همسایگان ایرانی و به آسیای مرکزی و چند محوطه باستانشناسی پرداخته شده است. در بخش پنجم میانرودان و جهان ایرانی مورد بررسی قرار گرفته است.
وی افزود: درباره اینکه ایران چیست و ایران کجاست؟ قبل از اینکه ایرانیها به آن پرداخته باشند، آرمان ایران یا ایده ایران که در آن از ایران سخن گفته شده باشد، از سوی ریچارد فرای و دیگران در پژوهشهایی به جامعه پارسیمآب پرداخته شده است و تعریفی از آن ارائه کردهاند. البته بیشتر با توجه به ادبیات فارسی بوده است و از ترکیه، هندوستان و مکانهای دیگری که زبان فارسی در آن رواج داشته و سخنور داشته و از نظر باستانشناسی به آن پرداخته نشده است. پژوهشگرانی در مورد میانرودان و دوره جهان ایرانی در افغانستان و نه گنبد بلخ کاوش کردند و دستاوردهای خود را منتشر کردند اما جهان ایرانی در پیش از تاریخ مورد پژوهش قرار نگرفته بود که دکتر سیدمنصور سیدسجادی این حوزه را پوشش داد و جهان ایرانی مورد بررسی قرار گرفت.
آریامنش بیان کرد: وی ارتباط شهرسوخته را با سرزمینهای پیرامونی مورد بررسی قرار داد و در کتابهایی به این ارتباط پرداخت. کتاب «جهانِ ایرانی و همسایگانش در پیش از تاریخ» به نظر من یک نوآوری است. تا قبل از این جهان ایرانی برای پیش از تاریخ استفاده نشده بود. او نخستین گام را برای پیش از تاریخ برداشت و جهان ایرانی را از دید یک باستانشناس بررسی میکند.
وی در ادامه گفت: فصلبندی کتاب مناسب است اما به نظر من فصل اول میتوانست در انتهای کتاب به عنوان واژهنامه آورده شود یا به صورت پانویس ذکر شود. در فصل سوم نویسنده به چند محوطه ایرانی میپردازد. این خیلی مهم است که دکتر سیدسجادی محوطهای در افغانستان را هم در این بخش آورده است. به محوطههایی که با ایران امروز ارتباط دارد و همچنین شهرسوخته در این کتاب پرداخته شده است. عنوان کتاب میتوانست «جهان ایرانی در پیش از تاریخ» هم باشد و همسایگانش آورده نشود. در بخش چهارم کاش بخشی به قفقاز پرداخته میشد. اما به قفقاز پرداخته نشده است.
آریامنش افزود: فرهنگ ایرانی یا پیش از ایرانی خیلی در این کتاب پررنگ نیست. کاش ارتباط فرهنگها بیشتر توضیح داده میشد. یک برآیندی از کتاب نیز در پایان ارائه نشده است. کتاب پیش درآمد خوبی دارد. درآمدی که به عنوان تمدن ایرانی در این کتاب آمده، درآمد ارزندهای است و در کل دکتر سیدسجادی گامی ارزنده برداشت تا جهان بشکوه ایرانی را در پیش از تاریخ نشان دهد.